زِبَرْجَد

" أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ "

زِبَرْجَد

" أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ "

من قلمی هستم از تبار زبرجد / چشم به راهِ تراشِ عترت طوبی

آخرین مطالب

  • ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۰۸ رِنْد

محبوب ترین مطالب

  • ۰۶ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۷ ب ی ا

الموت حق

چهارشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۴۰ ب.ظ

بسم الله

خیلی وقت است که ذهنم عجیب دگیر مرگ شده و هر روز ساعت ها فکرم را مشغول می کند!

به خودم فکر می کنم.... به سنگینی گناهانم.... به سبکی نیکی هایم که تازه اگر خالص باشد و برای رضای او و بشود به حساب آوردشان....

به دنیایی فکر می کنم که عجیییب مرا دربندِ خودش کرده....

به کارهای روی زمین مانده ام....

آه خدای من!

چقدر وقت تنگ است و من چقدر بیخیالم! انگار  چونان حضرت خضر آب حیات نوشیده ام و قرار است جاودانه باشم!

حال آن که جوان ها هر روز یکی یکی دارند پر می کشند.........

و ترس!

امان از این ترس لعنتی!

چنان ترسی به جانم می افتد که گاهی احساس می کنم با تمام قوا قصد جانم را دارد!

می دانی خداجان من می ترسم از تکرار این جمله که، "اگر شهید نشویم می میریم...." من می ترسم که شهید نشوم.... می ترسم.... می ترسم....

.

.

پی نوشت:

برای علی دادمان؛

سلام ما را به علی اکبر برسان بگو هوایمان را داشته باشد!

خوش به حالت!

۹۵/۰۴/۰۹
زبرجد

نظرات  (۲)

ای بابا...
پاسخ:
:(
۱۷ تیر ۹۵ ، ۱۲:۲۶ پسر انسان
ترس های مقدس..
پاسخ:
ان شاءالله که یه دردی ازمون دوا کنه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">