مپرس حال مرا روزگار یارم نیست
سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۱:۵۶ ب.ظ
بسم الله
همیشه سعی کرده ام در بدترین شرایط هم حفظ ظاهر کنم،
برایم مهم بوده که با حالِ بدم حالِ خوبِ بقیه را خراب نکنم!
شاید به خاطر همین است که توی مدرسه و دانشگاه همه فکر می کنند من یک آدم بی دردم!
این روزها اما همه با بهت نگاهم می کنند! روی سرِ تک تک شان یک علامت سوال بزرگ هست که هر روز بزرگ و بزرگ تر می شود!
این حجم از بی حوصلگی، دل زدگی و غم برایشان غیرقابل باور است!
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان حال این روزهایم را خودم هم دوست ندارم!
یعنی راستش را بخواهید حالم از خودم به هم می خورد!
شده ام مثل ماشینی که هم بنزین تمام کرده هم پنچر است هم باتری اش تمام شده هم رادیاتورش سوراخ شده هم جوش آورده هم....
نه جانی برا ادامه دادن دارم نه دلخوشی ای برای سر و سامان دادن!
خدایا
حواست هست؟
قربان مرامت خداجان!
۹۵/۰۹/۱۶