بسم الله
از یک روزی به بعد، زندگی دو نیم می شود؛
وقتی که بود
حالا که نیست
.
.
پینوشت: من به برکت میلاد حضرت مولا ایمان دارم.... به حرمت حضرت مولا برای بیمار جوون ما.... برای جگرگوشهی ما.... برای جان و دل ما دعا کنین.....
بسم الله
از یک روزی به بعد، زندگی دو نیم می شود؛
وقتی که بود
حالا که نیست
.
.
پینوشت: من به برکت میلاد حضرت مولا ایمان دارم.... به حرمت حضرت مولا برای بیمار جوون ما.... برای جگرگوشهی ما.... برای جان و دل ما دعا کنین.....
بسم الله
من بغض دارم قده یه دنیا........
دلم نمی خواد به هیچی فک کنم!
حس خیلی خوبی به ٩٥ دارم ولی این روزا یه ترسی افتاده به جونم که همه ی لحظه هامو خراب کرده!
ترس از مردود شدن تو امتحانای خدا، ترس از خوشحال نبودن، ترس از بی خاصیت بودن، ترس از تنها بودن!
من دلم نمی خواد غم سایه بندازه توو زندگیم!
من دلم یه خنده ی از ته دل می خواد!
.
.
+: کجایی همه ی دار و ندارم؟
پینوشت: به حرمت روزهای قشنگ رجب، برای بیمار جوون ما دعا کنین....
بسم الله
خودتو خاطره کن برا رفیقات... که تعریف کنن وقتی نبودی... بفهمن نیستی.... جات خالیه...
بگن کاش بود!
بسم الله
خستم...
خسته از آدما.... خسته از خودم.... خسته از روزایی که روح ندارن....
من خیلی خستم.....
کاش می شد اون قدر بخوابم که وقتی بیدار می شم آدمای الان همه مرده باشن.... کاش!
خدایا! گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را......
بسم الله
تصدقت بروم!
جای هیچ کس جز تو، اندازه ی تو، مثل تو، برایم این قدر خالی نیست.....
ک ج ا ی ی
بسم الله
امان از فکر و خیال که نصف شب هم دست بردار نیستند!
چنان هجوم آورده اند که سرم توان مقاومت در برابرشان را ندارد و دارد از هم می پاشد!
اسفند را همیشه دوست داشته ام، با همه ی سختی ها و تلخی هایش!
و عید را، نوروز را، هفت سین را.....
امسال هم دلم می خواهد دوستش داشته باشم، دلم می خواهد ذوق کنم برای تک تک لحظه هایش اما نمی شود!
چه کنم وقتی لحظه هایم پُرند از بغض، چه کنم وقتی نه هوش و حواسی برایم مانده نه حال و حوصله ای!
لحظه هایم رنگی ندارند،
امان از فکر و خیال!
امان از خیالِ آمدنت.....
.
.
پینوشت: میون لحظههای قشنگ اسفندتون، میون خوشیهای عید نوروزتون برا عزیز ما، برا بیمار جوون ما دعا کنین