بسمالله
از یه جای خوب پیتزا سفارش دادیم، اما برخلاف انتظارمون افتضاح بود.
درشو باز کردیم، تیکههای پیتزا پخش و پلا شده بودن تو جعبه، به شدت سرد و خشک بود، دریغ از ذرهای پنیر.
مخلص کلام داغون بود!
همه غر زدن، حتی مامان.
من ولی هیچی نگفتم، تا جایی که میتونستم خوردم و ازش لذت بردم.
امروز صبح مامان گفت شمارهشون رو بده میخوام زنگ بزنم بهشون شکایت کنم، تو دلم گفتم بیخیال، تموم شد رفت.
یه آن به خودم نگاه کردم، دیدم چقدر عوض شدم!
منی که سر هر چیزی بحث میکردم الان اینجور بیخیال شدم.
چی شد که اینجوری شدم؟ نمیدونم!
انگار یه مجموعه اتفاقایی باعث شدن بیتفاوت شم....
کاش بیحستر شم... بیخیالتر.... رهاتر...
و کاش این بیحسی، این بیتفاوتی، از جنس خوبش باشه....
۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۶:۰۲
۰ نظر