زِبَرْجَد

" أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ "

زِبَرْجَد

" أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ "

من قلمی هستم از تبار زبرجد / چشم به راهِ تراشِ عترت طوبی

آخرین مطالب

  • ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۰۸ رِنْد

محبوب ترین مطالب

  • ۰۶ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۷ ب ی ا

نامه‌ی هفتم

پنجشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۷، ۰۴:۱۰ ب.ظ

"هو‌المحبوب"

جان دلم!

این روز‌ها یک داستان مکرر است.

زندگی کوچک می‌‌شود.... هی کوچک می‌‌شود.... چنان نزدیک شدن دیوار‌های اتاق به یکدیگر.

و بغض خفه‌ام می‌کند و می‌ترسم

گیج می‌شوم

روسری‌ام کج می‌شود

بند کفش‌هایم باز می‌مانند و دست‌های یخ‌زده‌ی کوچکم می‌لرزند.

پس چون خداوند تاب دیدن بی‌قراری‌ام را ندارد، تو از راه می‌رسی...

گره بین دو ابرویم را شل می‌کنی....

و پناه می‌آورم به حجم بودنت، چنان کودکی که خودش را پرت کند در آغوش آشنایی....
تمام می‌شود

درد تمام می‌شود، نگرانی تمام می‌شود و جرأتم می‌دهی به ادامه.

تو چه در چشم‌هایت ریخته‌ای؟! تو ثواب کدام توبه‌ی منی...........؟!

دردت به جان بی‌قرار پر گریه‌ام؛

این همه سال و ماه

ساکتِ من.....

کجا بودی؟

.

.

امّا؛

آه اگر بی‌قرار باشم و از راه نرسی.... آه.....


۹۷/۱۱/۱۱
زبرجد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">