زِبَرْجَد

" أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ "

زِبَرْجَد

" أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ "

من قلمی هستم از تبار زبرجد / چشم به راهِ تراشِ عترت طوبی

آخرین مطالب

  • ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۰۸ رِنْد

محبوب ترین مطالب

  • ۰۶ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۷ ب ی ا

نامه‌ی ششم

پنجشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۷، ۰۱:۱۷ ب.ظ

"هو‌المحبوب"

به خودت می‌‌آیی و می‌بیینی پیشانی‌ات درد گرفته‌ست‌، از بس که چینش انداختی!

میدان کاج پیاده می‌شوی، از لج خطی‌های بی‌ادبش تمام راه را گز می‌کنی.....

حالا فرض کن در این میان راه را هم گم کنی.....

دختری در این تاریکی شب، با این حجم بغض، گم شده به روی پلی هوایی، میان اتوبان....

چه می‌کند؟

.

.

می‌رسی خانه، صورتت یخ کرده....

سؤال می‌کنندت از چشم‌هایی که برق می‌زند، و در جوابشان گریه می‌کنی که نرم‌افزار «اکسل» را بلد نیستی...

و همه با‌هم توجیه می‌شوید!

.

.

و تو....

و تو که در تمام این لحظه‌ها نیستی.....

و تو که نمی‌دانی چگونه روزگار می‌گذرانم....

۹۷/۱۱/۰۴
زبرجد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">