زِبَرْجَد

" أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ "

زِبَرْجَد

" أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ "

من قلمی هستم از تبار زبرجد / چشم به راهِ تراشِ عترت طوبی

آخرین مطالب

  • ۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۰۸ رِنْد

محبوب ترین مطالب

  • ۰۶ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۰۷ ب ی ا

بسم‌الله

برایش می‌نویسم: «الحمدلله، خوبم :)))»

بعد به خودم می‌گویم عجب بلاهتی موج می‌زند لا‌به‌لای انگشتانم!

چند دقیقه‌ی بعد جواب می‌دهد: «تو معنی‌دار می‌خندی، یه چیزی پشت این خنده تو رو از پا در آورده»

آهی می‌کشم و گمان می‌کنم بعد از یک کشمکش طولانی با موبایل‌اش این جمله را نوشته......



زبرجد
۰۵ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۱۹ ۱ نظر

بسم‌الله

ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم.........


زبرجد
۰۵ اسفند ۹۷ ، ۰۰:۳۳ ۰ نظر

بسم‌الله

هیچ‌کس مسئولیت قلب شکسته‌ای را بر عهده نخواهد گرفت........

شکستن قلب یک انسان از عهده‌ی یک نفر خارج است.

این مخوفانه‌ترین کار گروهی‌ست که در گذار عمر یادش می‌گیریم!


زبرجد
۲۴ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۱ ۰ نظر

بسم‌الله

حالش بد است، سکّه‌ی تنها‌ی آن میان!

.

.

حالم

حالت

حالش

حال‌شان

بد است.......................

و «بد» یعنی خیلی بد!


زبرجد
۲۲ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۱۲ ۰ نظر

"هو المحبوب"

بعضی وقت‌ها هیچ حرفی وجود ندارد که نامه‌اش کنی.......

و این به قدر بی‌خوابیِ پنج صبح غم‌انگیز است...............


زبرجد
۲۲ بهمن ۹۷ ، ۱۲:۰۵ ۰ نظر

بسم‌الله 

فاطمیه روضههایش آب و تاب نمی‌خواهد! اصلاً فاطمیه روضهخوان هم نمی‌خواهد!

روضه‌ی فاطمیه فقط ماجرای در و دیوار و سیلی نیست!

اینکه «زهرا دست دردانههایش را بگیرد و درب تک تک خانه‌های وامانده‌ی مدینه را بکوبد و بپرسد چرا علی را یاری نمیکنید؟» خودش روضه است!

یا اینکه «زهرا در خطبهاش بگوید یا ایها الناس إعلموا إنّی فاطمه و أبی محمد» خودش روضه است!

یا اینکه «اولی و دومی برای عیادت زهرا از او اجازه ورود بگیرند و او بگوید یاعلی البیت بیتک و الحرّه امتک» خودش روضه است!

یا اینکه «مرا شبانه دفن کنید» خودش روضه است!

یا این‌که برای روضهی مادر ما با صدای بلند گریه کنید خودش روضه است!

یا این‌که علی وسط دفن فاطمه کنار برود، دو رکعت نماز بخواند که زمین نخورد............... 

ما آه کشیدههای کتابهاییم..... ما زمین خوردههای روضههای لابهلای جملاتیم.....

همین که زانوی علی بلرزد، همین برای ما تا آخر عمر‌مان روضه است!

این که علی برای تدفین فاطمه ذکر لاحول و لاقوه الا بالله بگیرد، خودش روضه است......

زبرجد
۲۰ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۲ ۰ نظر

بسم‌الله

+ مگر تو روی بپوشی و فتنه باز‌نشانی / که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

- از توانایی‌ها حرف بزن.

زبرجد
۱۹ بهمن ۹۷ ، ۱۹:۳۶ ۰ نظر

"هو المحبوب"

دانستم که در این نبرد تن به تن، اگر تنهایت بگذارم زانو خم می‌کنی.

دانستم و ایستادم مقابلت، که اگر تیری آمد به من بخورد....... که خورد...... شاید هزار مرتبه...... هزار هزار هزار مرتبه........

و چه دردی دارد بی‌صاحب! تکه تک ه ت ک ه ام کرد......

فدای سرت جان دلم!

حالا؛ که خدای تو و همه‌چیزِ من....... جز تو غریبِ آشنا، همه را از من گرفته است،  بیا و تکه‌های مرا از زمین بردار..........

بیا و فوت‌شان کن و خاک‌ش را ببر........ که زود است برای زمین‌خوردن..........

زبرجد
۱۹ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۸ ۰ نظر

بسم‌الله

امیدی به امید‌هایم نیست.... بیا و به جای من تنفّس کن!

زبرجد
۱۴ بهمن ۹۷ ، ۱۶:۱۰ ۰ نظر
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
زبرجد
۱۲ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۵۹